جدول جو
جدول جو

معنی صبح چیده - جستجوی لغت در جدول جو

صبح چیده
(اَ زْ/ زَ/ زِ دَ / دِ)
ببامدادان از بوته یا درخت چیده. بسیار تازه. و آن بیشتر در مورد خیار استعمال شود: صبح چیده دارم خیار
لغت نامه دهخدا
صبح چیده
ببامداد از بوته یا درخت چیده (میوه) بسیار تازه
تصویری از صبح چیده
تصویر صبح چیده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صبح چهره
تصویر صبح چهره
(دخترانه)
صبح (عربی) + چهره (فارسی) آنکه چهره ای سپید چون صبح دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
(صُ چِ رَ / رِ)
سپیدچهره. رجوع به صبح چهر و صبح جبین شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تَ دَ / دِ)
چیده بصبح. صبح چیده، بامدادچیدنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از صبح چهره
تصویر صبح چهره
سپید چهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبح چین
تصویر صبح چین
صبح چیده، به به بامداد چیدن
فرهنگ لغت هوشیار